مایهگذاری برای ساختن یک خان کلیدی و تقسیم مهرههای پشت، دو ایده تاکتیکی هستند که در بازیهای ابتدایی غالباً مورد استفاده قرار میگیرند،البته در زمانی که گزینههای واضحتری مانند زدن مهرهها و ساختن خانها در دسترس نیستند. دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دوره طلایی مایهگذاری بودند. روش ترجیحی برای پیروزی در بازی این بود که یک پرایم چشمگیر بسازید (اغلب با مایهگذاری خانها و سپس پوشش دادن) و آن را با دادن یک داو به حریف دنبال کنید. روش قدیمیتر، گرفتن خانهایی که به شما داده شده و جستجوی فرصتی برای فرار مهرههای پشت، به عنوان روش منسوخ و ضعیف دیده میشد و فقط مناسب بازیکنان پیر در پارک بود.
این وضعیت در دهه ۱۹۹۰ با ورود رباتها تغییر کرد؛ ابتدا Jellyfish، سپس Snowie و در نهایت در سال ۲۰۱۰ Extreme Gammon، ربات برتر کنونی. رباتهای اولیه با پرتاب تاس ۲-۱، ۴-۱ یا ۵-۱ خان ۵ خود را مایهگذاری نمیکردند، بلکه مهرههای پشت خود را با یک پرتاب تاس تقسیم میکردند. (نسخه جدیدتر اکستریمگمون اکنون مایهگذاری با پرتاب تاس ۲-۱ را ترجیح میدهد و رولآوتها این تصمیم را تایید میکنند.) این نتایج دنیاهای بازیهای تختهای را تحت تاثیر قرار داد و به زودی تقریباً همه با پرتاب تاسهای ابتدایی به تقسیم کردن پرداختند.
در حالی که کپی کردن حرکات رباتها با پرتاب تاسهای ابتدایی مشکلی نداشت، بازیکنان به زودی شروع به ارتکاب اشتباهات جدی در سایر قسمتهای بازی کردند. از آنجایی که این پرتاب تاسهای ابتدایی واضحترین نمونههای مایهگذاری بودند، آنها "یاد گرفتند" که مایهگذاری صرفاً یک اشتباه است، به جز در چند شرایط نادر. در نتیجه، آنها شروع به از دست دادن حرکات قوی مایهگذاری در انواع مختلف موقعیتهای ابتدایی و میانه بازی کردند. آنها یک ایده تاکتیکی کلیدی را بر اساس یک مجموعه کوچک از موقعیتهای ابتدایی کنار گذاشتند.
پس کی باید مایهگذاری به تقسیم ترجیح داده شود؟ به طور کلی، شما به دنبال ترکیبی از عوامل هستید که برخی از آنها به ضد تقسیم و برخی دیگر به نفع مایهگذاری است. موقعیت بعدی این ایدهها را به وضوح نشان میدهد.
بازی پولی، نوبت بازیکن سیاه، سیاه مالک مکعب.
Loading board
در این موقعیت، سیاه در موقعیت ضعیفی با تودهها و خانهای خالی قرار دارد، در حالی که با چیدمان قوی نارنجی مواجه است. با پرتاب تاس ۲-۱، سیاه میتواند گزینههای مختلفی را امتحان کند. او میتواند با ۱۳/۱۰ بسیار ایمن بازی کند، مهرههای پشت خود را با ۲۴/۲۱ تقسیم کند، با ۱۳/۱۱ ۲۴/۲۳ مهرهها را تقسیم و خان بسیازید، یا فقط با ۱۳/۱۱ ۶/۵ بسازید. در نگاه اول، هیچ حرکتی به وضوح درست به نظر نمیرسد. بیایید ببینیم آیا میتوانیم گزینهها را کاهش دهیم.
مشکل با تقسیمها این است که بازی نارنجی کمی بیش از حد قدرتمند شده است تا بتوان از این موقعیتها صرفنظر کرد. نارنجی واقعاً پرتاب تاس زیادی برای پر کردن شکافهای پرایم خود ندارد، اما اگر بتواند، خوشحال خواهد شد که یک حمله را آغاز کند و تقسیم این فرصت را به او میدهد. در واقع، هر تقسیم شانسهای سیاه برای مارس شدن را به طور قابل توجهی افزایش میدهد – از حدود ۲۰٪ بعد از حرکات غیر تقسیم به حدود ۲۸٪ بعد از حرکات تقسیم. چنین شانسهای بالای مارسی نیاز دارد که حرکات تقسیم حداقل ۴٪ بیشتر از حرکات غیر تقسیم پیروز شوند تا شایسته باشند. چیزی در موقعیت نشان نمیدهد که این ممکن است اتفاق بیفتد، بنابراین تقسیمها را کنار بگذاریم.
با عدم وجود تقسیمها، اکنون ما بین ۱۳/۱۱ ۶/۵ و ۱۳/۱۰ انتخاب داریم. نکته کلیدی این است که سیاه دیگر نمیخواهد تقسیم کند. اما اگر تقسیم کردن خیلی خطرناک باشد، سیاه باید به سرعت یک موقعیت جبههای بسازد تا در بازی بماند. هیچ تضمینی وجود ندارد که ۱۳/۱۰ به او موقعیت خوبی بدهد. این حرکت، در نهایت، پنج شوت باقی میگذارد اما هنوز به سیاه تعداد زیادی عدد خوب برای ساختن خان نمیدهد. از سوی دیگر، ۱۳/۱۱ ۶/۵، ۱۳ شوت باقی میگذارد اما به سیاه تعداد زیادی سازنده خان میدهد اگر کار کند. مایهگذاری با ۶/۵ به وضوح درست است و این درست است چه مکعب مرکز باشد و چه سیاه آن را در اختیار داشته باشد.
یک نکته برای این موقعیت: ممکن است به طور معقول فکر کنید که تکرار نقش مهمی در این تصمیم دارد. وقتی سیاه خان ۵ خود را مایهگذاری میکند، نارنجی به چهار نیاز دارد تا حریف را بزند، اما ۴-۲ و ۶-۴ خانهای خوبی در تختهاش میسازند. اما در واقع، حرکت ساختاری صحیح است و تکرار بیاهمیت است. اگر خانهای داخلی نارنجی را به خان ۴ و خان ۲ منتقل کنیم، به طوری که چهار خانهای جدیدی نسازند، آنگاه مایهگذاری هنوز درست است.