واژهای که با حرف «ش» شروع میشود
تعداد - ۳۸ - واژه پیدا شد.
شمعدان
موقعیتی که در آن مهرههای بازیکن بر روی تعداد کمی از خانها (۱) انباشته شده باشند.
شلیک غیرمستقیم
شمارش
وضعیت نسبی خالشمار بازیکنان. بازیکنی که تعداد خال شمار کمتری دارد گفته میشود که در خالشمار جلو است.
شلیک پرشی
یک شلیک بلند غیر مستقیم با تعداد ترکیب اندک. به طور خاص، پرتابی که از خان-یک حریف به مهرهی تک محوطه بیرونی برخورد می کند.
شمارش تریس
نام دیگری برای خال شمار موثر، مفهومی که توسط والتر تریس توسعه یافته است و مطالب زیادی در مورد آن نوشته است.
شمارش موقعیت
برای رتبهبندی خال شمار بازیکنان تا مشخص شود چه کسی تا چه مقدار در مسابقه پیشتاز است.
شمارش خوشهای
یک تکنیک خالشماری است که توسط جک کیسان ابداع شده و شامل جابجایی ذهنی مهرهها برای رسیدن به الگوهایی از موقعیتهای مرجع است که با انجام این فرآیند مجموع خالها برای جمع سریع و آسان در بیشتر اوقات به عدد صفر ختم شوند.
شکست
از هم جدا کردن، مانند شکستن یک خان، شکستن یک پریم و یا شکستن تختِ خانه.
شکستن تختِ خانه
به باز کردن یک یا چند خان در تختِ خانه زمانی که ساختن تختِ خانه انجام گرفته باشد.
شکارچیان
مهرههایی که از عمد بر روی صفحهی بازی پخش شدهاند تا شانس زدن مهرهی تک حریف که در تلاش برای فرار است، افزایش یابد.
شیوهی نیمه-متقاطع
یک روش برای شمارش خال که توسط داگلاس زارِ ابداع شد.